سراپا اگر زرد و پژمرده ایم / ولی دل به پاییز نسپرده ایم

چوگلدان خالی لب پنجره / پراز خاطرات ترک خورده ایم

اگر داغ دل بود،ما دیده ایم / اگر خون دل بود،ما خورده ایم



بی شک،خون دلی که مردم قهرمان،غیور،شهیدپرور و ولایی سردشت خورده اند،قابل قیاس با هیچ دردی نیست؛ 7تیرماه سال 1366 رژیم بعثی عراق با حمایت آمریکا،بمباران شیمیایی سردشت را آغاز کرد که نتیجه آن به خاک وخون غلتیدن هزاران هزار غیر نظامی بود که اکثر آن ها زن وبچه ها بودند.

اما هم اکنون که 28 سال از حمله وحشیانه به شهرستان سردشت، از توابع استان آذربایجان غربی، می گذرد، هنوز مردم غیور و همیشه در صحنه ی کرد با وجود ناملایمتی ها، ناراحتی ها، خون دل ها و ناعدالتی ها از ولایت، نظام مقدس جمهوری اسلامی و آرمان های امام راحل دست نکشیده اند و هر لحظه با نفس های گرفته و خس خس سینه ای که یادگار آن دوران هاست ، ندای لبیک یا خامنه ای (مدظله العالی) سر می دهند.چرا که نه؟ اینان همان پیشمرگان کرد مسلمان هستند که عشق بازی را درمکتب امام خمینی (ره) آموخته اند و اینک شاگرد اول مدرسه ی عشق امام خامنه ای هستند.

اینان از جان و مال خود گذشتند که ایران سرافراز بماند، نفس خود را دادند تا من و تو نفس تازه ای بکشیم. اینان بی ادعا آمده بودند،اما پای ادعای مردانگی شان را امام خمینی (ره) با شهادت امضا کرده بود، آنانی که مانده اند عمارهای زمانه شده اند برای امام خامنه ای (مدظله العالی).

هستند زنانی که واژه ها قاصرند از بیان شجاعت شان،شیرزن کلمه ی محقری ست برای همت آنان، اینان مرگ را به بازی گرفتند، همسران وفرزندانشان را در راه اسلام و ایران قربانی کردند.

اما چه شده است که جانبازان سرافراز در پیچ وخم مشکلات و گرفتاری های زمان به باد فراموشی سپرده شده اند و تنی چند از این مردان خدایی با بی لطفی و فراموشی جام زهر زمانه را سرکشیده اند و دعوت امام خود را لبیک گفته اند؟

ونیز مشخص نیست که چرا اولین شهر شیمیایی جهان و یکی از شهرستان های مرزی این استان گرفتار معضلات ومشکلات پیش پا افتاده ای است که شکوه وشکایت اهالی بومی را هم در پی داشته است. باشد تا ان شاءالله با نگاه ویژه مسئولین استانی و کشوری به ظرفیت های بالقوه و زیاد این شهرستان شاهد شکوفای و پیشرفت روز افزون آن باشیم.


باتشکر از مسئول حوزه ی بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی